پل های ارتباطی هایسود

تمامی اطلاعات مورد نیاز ارتباط با ما را در زیر مشاهده و در صورت نیاز از هر کدام از روش های زیر میتوانید با ما در ارتباط باشید

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

طراحی و پیاده سازی سیستم بهای تمام شده

سیستم بهای تمام شده یک ابزار بسیار مهم را در اختیار مدیریت قرار می دهد تا با استفاده از آن بهای تمام شده محصولات و خدمات را محاسبه و کنترل مناسبی بر روی هزینه های مواد ، دستمزد و سایر هزینه های تولید و یا خدمات اعمال نماید . تکنیک های بهای تمام شده در دو دسته قابل طبقه بندی هستند :

ثبت درخواست آنلاین
حسابداری بهای تمام شده
حسابداری بهای تمام شده شرکت هایسود

حسابداری بهای تمام شده (حسابداری صنعتی)

حسابداری صنعتی یا حسابداری بهای تمام شده ، زیرشاخه¬ای از حسابداری مدیریت است که اطلاعات مرتبط با بهای تمام شدۀ محصولات را جهت اخذ تصمیم¬های مدیریتی، فراهم می¬نماید. چنین اطلاعاتی، به مدیران در امر هدایت منابع مالی واحد تجاری، قیمت¬گذاری صحیح و مدیریت بهای تمام شده و هزینه¬ها، کمک می¬کند.

ضرورت بهای تمام شده

یکی از مسایلی که در همه صنایع همواره اهمیت دارد، تعیین قیمت تمام شده محصولات با در نظر گرفتن کل چرخه تولید این محصولات است که معمولا به دلیل گستردگی و پیچیدگی های فرایند تولید و نیز عدم وجود زیرساخت های نرم افزاری مورد نیاز، به درستی انجام نمی پذیرد. محاسبه بهای تمام شده از نیازهای ضروری و اساسی هر واحد سازمانی با هدف قیمت گذاری منصفانه و دقیق محصولات و خدمات و یا اهداف پاسخگویی و مباشرتی مدیران در حفظ منافع ذینفعان می باشد. بدیهی است تعیین قیمت تمام شده دقیق، می تواند به تصمیم گیری مدیران جهت مدیریت منابع مورد استفاده و بهینه سازی ترکیب و ساختار هزینه¬های تولید محصولات کمک نماید.

اهداف قیمت تمام شده

  • شفاف سازی ساختار هزینه ها، فرایندها و فعالیت های چرخه تولید محصولات و خدمات
  • محاسبه بهای تمام شده دقیق هر یک از محصولات و خدمات با در نظر گرفتن فرایندها و فعالیت های موثر در تولید محصولات و خدمات در هر مرحله از فرایند تولید
  • کمک به مدیران در برنامه ریزی و ارزیابی عملیات و عملکرد حوزه¬های مسئولیت سنجی موثر در تولید محصولات و خدمات
  • ایجاد مبنایی دقیق و مناسب جهت بودجه ریزی
  • ایجاد زیرساخت های اطلاعاتی مورد نیاز جهت مدیریت عملکرد و تحلیل حاشیه سود و نقطه سربسر محصولات
  • ایجاد بستر مناسب جهت دسترسی سریع و بموقع به اطلاعات مورد نیاز جهت مدیریت هزینه ها و فرایندهای عملیاتی

مصرف منابع
مصرف منابع در سه شکل عمده قابل طبقه بندی است؛
الف- بها : عبارت است از منابعی که با انتظار کسب منافع آتی صرف می¬شوند. منافع حاصله ممکن است از طریق فروش کالا یا استفاده در عملیات، عاید گردند، مانند بهای تمای شده ساختمان یا موجودی کالا. این مفاهیم از نوع ذخیره هستند و به طور بالقوه توان ایجاد منافع در آینده را دارند و تا قبل از ایجاد منافع، در ترازنامه منعکس می گردند.
ب- هزینه : بهای تمام شدۀ منافعِ کسب شده و مصرف منابع جهت کسب درآمد (به نحوی در درآمد تحقق یافته دوره مؤثر باشد) را هزینه می نامیم. این مفاهیم از نوع جریان هستند و در ایجاد منافع جاری، به نحوی سهیم بوده-اند. معمولاً حاصل آزادسازی ظرفیت بالقوه مفاهیمِ از نوع ذخیره (اقلام ترازنامه ای نظیر بها) هستند. می توان گفت که بها، حالت بالقوه دارد و در آینده منفعت ایجاد می نماید، ولی هزینه جریان ناشی از بها است و منافع آن آزاد شده است. این اقلام، در طبقۀ عملیاتی صورت سود و زیان منعکس می گردند. در این کتاب، در بخش های مختلف این کتاب، واژۀ هزینه به جای بها استفاده شده است که دلیل این امر، تعمیم¬پذیری مبحث مزبور به کلیه انواع شرکت ها از جمله شرکت های خدماتی و یا عرف مصطلح در حسابداری است. دقت شود که در شرکت های خدماتی که محصول نهایی آن ها خدمات ارائه شده به مشتریان است، در محاسبه بهای تمام شده خدمات، واژه بها با مفهوم مطرح شده در فوق (دارای منافع آتی) مصداق ندارد. در این قبیل شرکت ها دستمزد کارکنان و سایر هزینه های لازم جهت ارائه خدمت، بهای تمام شده آن را تشکیل می دهند که منافع مرتبط با آن ها در همان زمان ارائه خدمت به صورت درآمد شناسایی شده است.
نکته) در صورتی که مصرف منابع، ارتباط مشخصی با درآمد نداشته باشد، اما جهت کسب درآمد ضروری باشد نیز، هزینه محسوب می گردد نظیر هزینه های توزیع و فروش و هزینه های عمومی و اداری.
ج- زیان : از دست رفتن منابع بدون کسب هرگونه منفعتی (در گذشته) و یا انتظار کسب منفعتی (در آینده) را زیان نامیم، مانند زیان ناشی از فروش ماشین آلات، زیان ناشی از سیل. این اقلام در بخش غیرعملیاتی صورت سود و زیان، به عنوان کاهندۀ سود، منعکس می¬گردند.

هزینه یابی و تکنیک های محاسبه بهای تمام شده

فرایند تعیین بهای تمام شده را هزینه یابی یا بهایابی گویند که از طریق روش ها، سیستم ها و تکنیک های هزینه یابی صورت می گیرد. تکنیک های تعیین بهای تمام شده در دو دسته قابل طبقه بندی هستند:
۱-تکنیک های سنتی مبتنی بر حجم
۲-تکنیک های نوین

برخی از تکنیک های نوین، به شرح زیر است:

  • هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC)
  • حسابداری (هزینه یابی) مصرف منابع (RCA)
  • هزینه یابی بر مبنای فعالیت زمان¬گرا (TDABC)
  • هزینه یابی بر مبنای فعالیت ظرفیت¬گرا (CDABC)
  • هزینه یابی کیفیت (QC)
  • هزینه یابی چرخه عمر (LCC)
  • هزینه یابی هدف (TC)

تکنیک های نوین محاسبه بهای تمام شده در برابر تکنیک سنتی

تکنیک سنتی محاسبه بهای تمام شده مبتنی بر حجم یا به عبارتی مقدار تولید می باشد. حال آنکه با توجه به گستردگی صنایع و عدم امکان ملحوظ نمودن سایر متغیرهای تاثیر گذار در فرایند تولید مانند زمان، کیفیت و پیچیدگی فرایند تولید، محاسبه بهای تمام شده بر اساس این تکنیک اساسا امکان پذیر نبوده و در صورت اندازه گیری از دقت لازم برخوردار نمی باشد. تکنیک های نوین در پاسخ به پیچیدگی های محیط عملی توسعه یافته اند و تلاش دارند با لحاظ نمودن عوامل دیگری (غیر از مقدار) نظیر زمان، کیفیت (انتظارات ذینفعان) و پیچیدگی فرایند که بر پیچیدگی محصول تأثیر دارند، دقت و مربوط بودن اطلاعات بهای تمام شده را افزایش دهند.

صورتهای مالی
تهیه و ارائه صورتهای مالی

اهداف هزینه یابی

کاربرد و هدف نهایی کلیه تکنیک های هزینه یابی و محاسبه بهای تمام شده، تخصیص هزینه ها به محصول یا خدمات نهایی سازمان است و تفاوت آن¬ها فقط در فرایند و شیوه های تخصیص هزینه ها است که بر سطح دقت تعیین بهای تمام شده نهایی، اثرگذار است. انتخاب روش و تکنیک هزینه یابی بستگی به اهداف مدیریت از تعیین بهای تمام شده و ویژگی های محیط عملیاتی سازمان دارد و باید به هزینه منفعت حاصل از پیاده سازی تکنیک توجه داشت. به عنوان یک قاعده علمی کلی، برای هزینه یابی دو هدف می توان متصور شد:
قیمت گذاری : در بخش خصوصی و رقابتی مطرح است و باید کل بهای تمام شده به محصول نهایی تخصیص یابد.
پاسخگویی : در بخش عمومی و دولتی بیشتر اهمیت دارد و نباید هزینه¬های ظرفیت و عدم کارایی و عدم کیفیت، به بهای تمام شده محصول نهایی منظور شود و به مصرف کننده نهایی (عموم مردم) تخصیص یابد.

موضوع هزینه

محصول، خدمات نهایی یا موضوعی که در نهایت، هزینه های سازمان به کمک روش های هزینه یابی به آن تخصیص می یابد و در واقع، هدف نهاییِ هزینه یابی است.
موضوع هزینه بسته به نیازهای اطلاعاتی مدیریت، ممکن است بسیار جزئی و محدود مثل یک محصول خاص یا بسیار گسترده و کلی، مثل یک پژوهشکده تعریف شود. به عنوان یک قاعده کلی در حسابداری بهای تمام شده، هر چه موضوع هزینه کلی تر تعریف شود، قابلیت ردیابی هزینه ها به آن افزایش می یابد و دقت بهایابی بیشتر خواهد بود، اما کاربرد مدیریتی اطلاعات (مربوط بودن اطلاعات) کاهش خواهد یافت.

مرکز هزینه

هر حوزه مسئولیت، بر اساس چارت سازمانی و یا اهداف مورد انتظار، دربرگیرنده مجموعه ای از مراکز مسئولیت است. مراکز مسئولیت، که در سیستم مکانیزه با شناسه ای یکتا و منحصربفرد مشخص و یکتا می شوند، به عنوان کوچکترین واحد راهبردی (SBU) ، بیانگر یک محدوده سنجش مسئولیت، ارزیابی عملکرد و پاسخگویی در سطح خرد است و دربرگیرنده بخش یا مجموعه ای از بخش های سازمانی است که در ساختار مسئولیت سنجی و پاسخگویی سازمانی، به عنوان پایین ترین لایه مسئولیت سنجی، وظیفه دارد منابعِ در اختیار را، در قالب فرایندهایی مشخص و بر اساس شرح وظایف سازمانی، در راستای تحقق اهداف و برنامه های راهبردی سازمان به کار گیرد.
در واقع مراکز مسئولیت، به مثابه بازوان سازمان در اجرای امور هستند که در فرایند ارائه خدمات و خروجی های نهایی نقش ستادی (مراکز مسئولیت پشتیبانی و نظارتی) یا عملیاتی (مراکز مسئولیت اجرایی) دارند و باید در قالب سیستمی هماهنگ و یکپارچه، موضوع فعالیت سازمان را عملی نمایند تا در نهایت، خواسته های ذینفعان سازمان برآورده گردد. مدیر هر مرکز مسئولیت باید در قبال وظایف محوله، در چارچوب سلسله مراتب سازمانی، پاسخگو باشد.
بنابراین تعریف مراکز مسئولیت به نحوی فراگیر که دربرگیرنده کلیه بخش ها و منابع سازمان باشد، از اهمیت ویژه برخوردار است. از منظر عملکردی، کلیه مراکز مسئولیت باید در قبالِ اثربخشیِ اقدام ها و فعالیت های حوزه تحت پوشش خود پاسخگو باشند (هر مرکز مسئولیت دربرگیرنده تعدادی مراکز فعالیت یا فعالیت است). از منظر مالی نیز، کارایی اقدام ها و فعالیت های مراکز مسئولیت مورد توجه است. تعریف مراکز مسئولیت در هر حوزه مسئولیت بر اساس چارت سازمانی آن حوزه و با توجه به واحدهای مختلف سازمانی آن صورت می پذیرد. موضوع اصلی در تعریف مراکز مسئولیت، ارزیابی عملکرد مدیریت این مراکز و تعیین معیار ارزیابی عملکرد آنان (الگوگزینی) است.
مراکز مسئولیت بر اساس ماهیت و معیار مسئولیت سنجی، ممکن است بر اساس هزینه ها، درآمدها، سود و زیان و یا بازده سرمایه گذاری ارزیابی شوند. در سیستم بودجه ریزی عملکرد، اغلب بر هزینه های هر مرکز مسئولیت تمرکز می شود و مراکز مسئولیت در هر حوزه مسئولیت بر اساس کارکرد (وظایف محوله به آن ها و عملیات مورد انتظار)، در قالب چهار دسته به شرح زیر طبقه بندی می¬گردند:
مراکز مسئولیت نظارتی: شامل مراکز مسئولیتی است که با توجه به شرح وظایف سازمانی، وظیفه نظارت بر سایر مراکز مسئولیت همان حوزه مسئولیت را بر عهده دارند و بر بیش از یک مرکز مسئولیت (زیرمجموعه) نظارت می نمایند.
مراکز مسئولیت پشتیبانی: شامل مراکز مسئولیتی است که با توجه به شرح وظایف سازمانی، وظیفه آنها در ارتباط مستقیم با خدمات نهایی موضوع اصلی فعالیت سازمان نیست و نسبت به عملیات اصلی جنبه پشتیبانی دارند.
مراکز مسئولیت اجرایی (عملیاتی): شامل مراکز مسئولیتی است که با توجه به شرح وظایف سازمانی، وظیفه آنها در ارتباط مستقیم با خدمات نهایی موضوع اصلی فعالیت سازمان (خروجی های سازمانی) است و در واقع این مراکز، مجری فعالیت های اصلی سازمان هستند.
مراکز مسئولیت پشتیبانی-اجرایی: شامل مراکز مسئولیتی است که با توجه به شرح وظایف سازمانی، هم مجری برخی فعالیت ها و خدمات اصلی سازمان هستند و هم در برخی موارد، خدمات پشتیبانی به سایر مراکز مسئولیت ارائه می نمایند.

مرکز فعالیت
هر مرکز مسئولیت، دربرگیرنده یک یا چند مرکز فعالیت (بخش هایی از سازمان که ارائه وظایفی خاص تحت نظارت مرکز مسئولیت مربوطه برعهده دارند) است. برای هر مرکز فعالیت، اقدام ها، فعالیت ها و فرایندهایی که در انجام آن ها نقش دارد، شناسایی و اندازه گیری می گردد و مبنای ارزیابی عملکرد و برنامه ریزی عملکرد آن مرکز فعالیت قرار می-گیرد.
هر فعالیت، مجموعه ای از اقدام های مرتبط با هم است که با هدف ایجاد یک خروجی معین با ماهیت حجمی (نظیر تعداد واحدهای تدریس شده) یا غیرحجمی (نظیر تولید یک نرم افزار یا انجام یک پژوهش) انجام می گیرند. از منظر عملیاتی می توان زنجیره ای از فعالیت های مرتبط با هم که دارای خروجی واحدی هستند را به عنوان یک فعالیت کلی تعریف نمود. محقق شدن خروجی مورد انتظار از یک فعالیت، مستلزم صرف منابع مختلف (اقلام بها) است که هر یک به صورت جداگانه، برآورد و کنترل می گردند و در نهایت جمع بهای فعالیت را تشکیل می دهند. فعالیت، پایین ترین لایه عملیاتی در سازمان است که خروجی (یا بخشی از خروجی) مورد انتظار را محقق می سازد و متناسب با درصد پیشرفت و تحقق خروجی مورد انتظار از فعالیت، قابل پایش و ارزیابی است. هر فعالیت دارای برنامه زمانی و اجرایی معینی است و ممکن است دارای ماهیت مستمر (نظیر فعالیت های عادی دانشگاه شامل آموزش و پژوهش) یا سفارشی (نظیر اجرای یک پروژه تحقیقاتی یا عمرانی مشخص) باشد. سنجش خروجی هر فعالیت بر اساس یک محرک کمی و قابل اندازه گیری (برای فعالیت های حجمی) و یا یک خروجی مشخص با توجه به درصد پیشرفت فعالیت (برای فعالیت های غیرحجمی) صورت می پذیرد.

قابلیت ردیابی هزینه ها و تخصیص هزینه ها

شامل فرایند تعیین و محاسبه سهم یک مرکز یا موضوع هزینه از مصارف با استفاده از روش هزینه یابی مورد استفاده است. تخصیص هزینه ها به مرکز یا موضوع هزینه، ممکن است به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، صورت گیرد:
ردیابی مستقیم: دربرگیرنده اقلامی است که مستقیماً به یک موضوع یا یک مرکز، قابل ردیابی هستند. در این صورت، آن قلم را، مستقیم آن موضوع یا مرکز مسئولیت نامند. به عنوان مثال، حقوق کارکنان دبیرخانه نسبت به مرکز مسئولیت دبیرخانه، یا هزینه¬های خاص یک پروژه تحقیقاتی نسبت به آن پروژه، یا هزینه های مربوط به بذر و نهال های خریداری و کاشته شده در یک پارک خاص نسبت به آن پارک، یا حق التدریس یک استاد برای یک کلاس درس مشخص نسبت به آن کلاس درس، مستقیم تلقی می گردد.
تخصیص غیرمستقیم: ردیابی مستقیم این اقلام به یک مرکز مسئولیت یا موضوع خاص، امکان پذیر نیست و منشأ اصلی ایجاد آنها، بیش از یک مرکز مسئولیت یا موضوع است. به عنوان مثال، هزینه استهلاک ساختمان اداری و هزینه آب و برق، نسبت به مراکز مسئولیت فعال در سازمان، غیرمستقیم تلقی می گردد.
مفاهیم مستقیم یا غیرمستقیم، مفاهیمی نسبی هستند و بستگی به نحوه و محدودۀ تعریف مرکز یا موضوع دارند. به عنوان یک قاعدۀ کلی، هر چه محدودۀ تعریف مرکز مسئولیت یا موضوع، گسترده تر باشد، ردیابی به آن ساده تر خواهد بود، لذا از اقلام غیرمستقیم کاسته، و به اقلام مستقیم آن افزوده می شود. به عنوان مثال، در تعیین بهای تمام شده خدمات یک منطقه شهرداری، اگر موضوع هزینه، واحد امور شهر باشد، بسیاری از هزینه¬های کل منطقه، هزینۀ غیرمستقیم واحد مذکور خواهند بود (مانند ملزومات، آب و برق، هزینه ایاب و ذهاب و استهلاک و….). اما در صورتی که موضوع هزینه، کل منطقه مورد نظر انتخاب شود، بسیاری از این هزینه ها به هزینۀ مستقیم منطقه مذکور تبدیل می گردند، اما سهم این منطقه از هزینه های سازمان های ستادی شهرداری نظیر معاونت اداری و مالی، غیرمستقیم تعیین می¬گردد.
با توجه به اینکه اقلام غیرمستقیم را نمی توان به طور مستقیم به یک مرکز مسئولیت یا موضوع خاص منتسب نمود، لذا این قبیل هزینه ها را با استفاده از مکانیزم تسهیم ، به مراکز مسئولیت یا موضوع مرتبط، تخصیص می یابند و میزان دقت این تسهیم، تابعی از انتخاب محرک منطقی و مناسب (مبنایی که همبستگی قابل قبولی با هزینۀ مورد نظر داشته باشد) است.

tax advice

مشاوره مالی و طراحی سیستم بهای تمام شده

  • با شماره زیر تماس بگیرید
  • موضوع خود را با کارشناسان ما مطرح کنید
  • و با خیال راحت کار خود را به ما بسپارید

۰۲۱-۸۸۸۶۲۳۰۱

پاسخگویتان هستیم حتی در ایام تعطیل

ثبت درخواست آنلاین

محرک/عامل

عاملی است که تغییر در آن، منجر به تغییر در کل درآمد یا هزینه می شود. به عبارت دیگر، بین محرک و مبلغ درآمد یا هزینه، نوعی رابطۀ همبستگی قوی (یا حتی در حد رابطه علی و معلولی) مشاهده می شود. بسته به نوع فعالیت، می توان از محرک های مختلفی نظیر ساعات کار مستقیم، ساعات کار ماشین آلات، تعداد کارکنان، سطح زیر بنا، تعداد ماشین آلات، تعداد اسناد و نامه ها و …. استفاده نمود. به منظور مدیریت یک مورد درآمدی یا هزینه ای، باید بر محرک آن تمرکز نمود و محرک را مدیریت کرد و در واقع محرک ها، سنجه هایی برای ارزیابی و اندازه گیری یک اقدام یا خروجی مشخص تلقی می گردند. به طور کلی چهار دسته محرک، قابل تعریف است:
• ظرفیت ورودی: این دسته از محرک های سازمانی، مبنای ظرفیت سنجی منابع منتسب به مراکز مسئولیت به عنوان ارائه دهنده فعالیت در سازمان هستند و ظرفیت ورودی هر مرکز مسئولیت در ارائه خدمات و فعالیت¬های موضوع آن مرکز، بر اساس این محرک ها سنجیده می شود و بسته به منبع اصلی هر مرکز مسئولیت، متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال ساعات کار پرسنل مرکز مسئولیت دبیرخانه اعم از کارکرد عادی یا اضافه کاری و … به عنوان ظرفیت ورودی این مرکز در ارائه امور و خدمات محوله در نظر گرفته می شود. محاسبه و تعیین این محرک ها، از طریق ارتباط مکانیزه با زیرسیستم کاربردی منبع اصلی نظیر زیرسیستم پرسنلیِ سازمان مربوطه صورت می¬گیرد.
• عملکرد بخشی: به منظور تعیین بهای تمام شده فعالیت های هر مرکز مسئولیت و ارزیابی عملکرد هر مرکز مسئولیت مورد استفاده قرار می گیرند و در واقع خروجی هر مرکز مسئولیت در راستای انجام وظایف سازمانی و حرکت به سمت اهداف سازمانی است. این محرک ها مبنای ارزیابی عملکرد هر مرکز مسئولیت هستند و از طریق زمان سنجی، مبنای تعیین ظرفیت خروجی واقعی هر مرکز مسئولیت و استانداردگذاری اجرای فعالیت¬های آن مرکز قرار می گیرند. در مرکز مسئولیت دبیرخانه تعداد ثبت نامه یا در فنی و شهرسازی، تعداد ثبت در خواست، نمونه های از محرک های عملکردیِ در مراکز مسئولیت هستند.
• خروجی سازمان (محصول یا خدمت نهایی): این محرک ها دربرگیرنده خروجی سازمان برای ذی نفعان آن و مبنای ارزیابی عملکرد سازمانی در راستای دستیابی به شاخص های راهبردی عملیاتی و جز می باشند. در واقع این محرک ها شامل پایین ترین و جزئی ترین سطح در تعریف شاخص های راهبردی ارزیابی عملکرد سازمان هستند و ارتباط مشخص و تعریف شده ای با عملکرد مراکز مسئولیت و محرک های عملکرد بخشی دارند. به عنوان نمونه تعداد پروانه ساختمانی صادره، نوعی خروجی سازمان و در واقع خدمت نهایی به شهروندان است.
• ظرفیت تعهد شده: در صورت لزوم، در فرایند تخصیص به شیوه غیرمستقیم، و به منظور تخصیص مخارج مرتبط با فعالیت ها بین مراکز مسئولیت مورد استفاده قرار می¬گیرند، نظیر سطح فضای مستقیم در اختیار.


یکی مهم ترین منابع حسابداری صنعتی در ویکی پدیا می باشد .

اطلاعات این برگه

شما میتوانید در صورت تمایل این پست را در شبکه های اجتماعی خود بازنشر دهید .

اشتراک گذاری این پست:
نظرات ارزشمند شما در هایســـود

بدون دیدگاه برای پست " طراحی و پیاده سازی سیستم بهای تمام شده "
شما هم نظر خود را در مورد این پست به ما بگوید