پیوست الف
اصطلاحات تعریفشده
این پیوست، بخش جدانشدنی این استاندارد است.
ریسک اعتباری ریسک اینکه یک طرف ابزار مالی، به دلیل عدم ایفای تعهد، موجب زیان مالی طرف دیگر شود.
ریسک واحد پول ریسک نوسان ارزش منصفانه یا جریان های نقدی آتی یک ابزار مالی به دلیل تغییر در نرخ های مبادله ارز.
ریسک نرخ سود ریسک نوسان ارزش منصفانه یا جریان های نقدی آتی یک ابزار مالی به دلیل تغییر در نرخ های سود.
ریسک نقدینگی ریسک اینکه واحد تجاری در ایفای تعهدات مربوط به بدهی های مالی که از طریق تحویل نقد یا دارایی مالی دیگر تسویه میشود، دچار مشکل شود.
وام های پرداختنی وام های پرداختنی، بدهی های مالی به غیر از پرداختنیهای تجاری کوتاهمدت در شرایط اعتباری عادی است.
ریسک بازار ریسک نوسان ارزش منصفانه یا جریان های نقدی آتی یک ابزار مالی به دلیل تغییر در قیمت های بازار. ریسک بازار از سه نوع ریسک تشکیل شده است: ریسک واحد پول، ریسک نرخ سود و ریسک سایر قیمت ها.
ریسک سایر قیمت ها ریسک نوسان ارزش منصفانه یا جریان های نقدی آتی یک ابزار مالی، به دلیل تغییر در قیمت های بازار (به غیر از تغییرات ناشی از ریسک نرخ سود یا ریسک واحد پول)، صرفنظر از اینکه آن تغییرات در اثر عوامل خاص آن ابزار مالی یا ناشر آن، یا عوامل تأثیرگذار بر تمام ابزارهای مالی مشابه معاملهشده در بازار ایجاد شود.
سررسید گذشته دارایی مالی در صورتی سررسید گذشته محسوب میشود که طرف مقابل در تاریخ سررسید قرارداد، از پرداخت آن خودداری کرده باشد.
اصطلاحات زیر، در بند ۷ استاندارد حسابداری ۳۶ تعریف شده و با معانی مشخصشده در استاندارد حسابداری ۳۶ به کار رفته است.
ابزار مالکانه
ارزش منصفانه
دارایی مالی
ابزار مالی
بدهی مالی
پیوست ب
رهنمود به کارگیری
این پیوست، بخش جدانشدنی این استاندارد است.
ماهیت و میزان ریسک های ناشی از ابزارهای مالی (بندهای ۲۰ تا ۳۲)
ب۱. افشاهای الزامی طبق بندهای ۲۰ تا ۳۲، باید در صورت های مالی یا از طریق عطف متقابل از صورت های مالی به سایر گزارشها، مانند گزارش فعالیت هیئت مدیره یا گزارش ریسک که با همان شرایط صورت های مالی و در همان تاریخ در دسترس استفادهکنندگان صورت های مالی قرار میگیرد، ارائه شود. بدون اطلاعات ارائهشده با عطف متقابل، صورت های مالی کامل نیست.
افشاهای کمّی (بند ۲۴)
ب۲. بند ۲۴(الف)، افشای خلاصه دادههای کمّی درباره آسیبپذیری واحد تجاری از ریسک ها بر مبنای اطلاعات درونسازمانی ارائهشده به مدیران اصلی واحد تجاری را الزامی میکند. هرگاه واحد تجاری برای مدیریت آسیبپذیری از ریسک، چندین روش را مورد استفاده قرار دهد، باید اطلاعات را با استفاده از روش یا روش هایی افشا کند که مربوطترین و قابل اتکاترین اطلاعات را فراهم میکند. استاندارد حسابداری ۳۴ رویههای حسابداری، تغییر در برآوردهای حسابداری و اشتباهات درخصوص مربوط بودن و قابل اتکا بودن بحث میکند.
ب۳. بند ۲۴(پ)، افشا درباره تمرکز ریسک را الزامی میکند. تمرکز ریسک، ناشی از ابزارهای مالی است که ویژگی های مشابه دارند و به طور مشابهی تحت تأثیر تغییر در شرایط اقتصادی یا سایر شرایط قرار میگیرند. تشخیص تمرکز ریسک، مستلزم قضاوت با در نظر گرفتن شرایط واحد تجاری است. افشای تمرکز ریسک باید شامل موارد زیر باشد:
الف. تشریح نحوه تعیین تمرکز ریسک توسط مدیریت؛
ب. تشریح ویژگی های مشترکی که هر تمرکز ریسک را مشخص میکند (مانند طرف مقابل، حوزه جغرافیایی، واحد پول، یا بازار)؛
پ. میزان آسیبپذیری از ریسک مرتبط با تمام ابزارهای مالی دارای آن ویژگی مشترک.
حداکثر آسیبپذیری از ریسک اعتباری (بند ۲۶(الف))
ب۴. بند ۲۶(الف)، افشای مبلغی که به بهترین شکل، بیانگر حداکثر میزان آسیبپذیری واحد تجاری از ریسک اعتباری است را الزامی میکند. این مبلغ برای یک دارایی مالی، عموماً برابر با مبلغ دفتری ناخالص، پس از کسر موارد زیر است:
الف. تمام مبالغ تهاترشده طبق استاندارد حسابداری ۳۶؛
ب. هرگونه زیان کاهش ارزش شناساییشده.
ب۵. فعالیت هایی که منجر به ریسک اعتباری میشود و حداکثر میزان آسیبپذیری از ریسک اعتباری مربوط، شامل موارد زیر است، اما محدود به این موارد نمیشود:
الف. اعطای وام به مشتریان و سپردهگذاری نزد سایر واحدهای تجاری. در این موارد، حداکثر میزان آسیبپذیری از ریسک اعتباری، معادل مبلغ دفتری دارایی های مالی مربوط است.
ب. انعقاد قراردادهای مشتقه، مانند قراردادهای مبادله ارزی، سواپ های نرخ سود و ابزارهای مشتقه اعتباری. هرگاه دارایی ایجادشده به ارزش منصفانه اندازهگیری شود، حداکثر میزان آسیبپذیری از ریسک اعتباری در پایان دوره گزارشگری، برابر با مبلغ دفتری آن دارایی خواهد بود.
پ. اعطای تضمین های مالی. در این مورد، حداکثر میزان آسیبپذیری از ریسک اعتباری، بیشترین مبلغی است که اگر تضمین به اجرا گذاشته شود، ممکن است واحد تجاری مجبور به پرداخت آن شود. مبلغ مزبور ممکن است به میزان قابل ملاحظهای بیش از مبلغ شناساییشده به عنوان بدهی باشد.
ت. اعطای تعهدات وام که در طول مدت وام غیرقابل فسخ است یا تنها در واکنش به تغییر نامطلوب بااهمیت، قابل فسخ میشود. اگر ناشر نتواند تعهدات وام را به صورت خالص از طریق نقد یا ابزار مالی دیگر تسویه کند، حداکثر میزان آسیبپذیری از ریسک اعتباری برابر با مبلغ کامل تعهد است، زیرا تعهدات وام استفادهنشده که ممکن است در آینده مورد استفاده قرار گیرد، مشخص نیست. این مبلغ ممکن است به میزان قابل ملاحظهای بیش از مبلغ شناساییشده به عنوان بدهی باشد.
افشاهای کمّی ریسک نقدینگی (بندهای ۲۴(الف) و ۲۹(الف))
ب۶. طبق بند ۲۴(الف)، واحد تجاری خلاصه دادههای کمّی درباره آسیبپذیری از ریسک نقدینگی را بر مبنای اطلاعات درونسازمانی ارائهشده به مدیران اصلی افشا میکند. واحد تجاری باید نحوه تعیین این دادهها را توضیح دهد. در صورتی که جریان های نقدی خروجی (یا دارایی مالی دیگر) منظورشده در آن دادهها:
الف. بسیار زودتر از انعکاس در آن دادهها، واقع شده باشد،
ب. مربوط به مبالغی بسیار متفاوت از مبالغ ارائهشده در آن دادهها باشد (برای مثال در مورد ابزار مشتقهای که در دادههای مربوط به تسویه به صورت خالص منظور شده است اما طرف مقابل، اختیار دارد تسویه ناخالص آن ابزار را الزامی نماید)،
واحد تجاری باید این موضوع را بیان کند و اطلاعات کمّی را ارائه نماید که ارزیابی میزان این ریسک را برای استفادهکنندگان صورت های مالی فراهم کند، مگر اینکه این اطلاعات در تجزیه سررسید قراردادی طبق بند ۲۹(الف)، مد نظر قرار گرفته باشد.
ب۷. هنگام تجزیه سررسید طبق بند ۲۹(الف)، واحد تجاری برای تعیین تعداد بازههای زمانی مناسب، از قضاوت خود استفاده میکند. برای مثال، ممکن است از نظر واحد تجاری بازههای زمانی زیر مناسب باشد:
الف. کم تر از یک ماه؛
ب. بین یک ماه تا سه ماه؛
پ. بین سه ماه تا یک سال؛
ت. بین یک سال تا پنج سال.
ب۸. بند ۲۹(الف) واحد تجاری را ملزم میکند تجزیه سررسید بدهی های مالی را که نشاندهنده سررسیدهای قراردادی باقی مانده برای برخی بدهی های مالی است، افشا کند. در این افشا:
الف. هنگامی که طرف مقابل، حق تعیین زمان پرداخت را داشته باشد، بدهی به نزدیکترین دورهای تخصیص مییابد که واحد تجاری ممکن است ملزم به پرداخت شود. برای مثال، بدهی های مالی که واحد تجاری ممکن است با درخواست طرف مقابل ملزم به پرداخت آنها شود(مانند سپردههای دیداری)، در اولین بازه زمانی قرار می گیرند.
ب. هرگاه واحد تجاری متعهد به پرداخت مبالغ به صورت مرحلهای باشد، مبلغ هر مرحله به اولین دورهای تخصیص مییابد که ممکن است واحد تجاری در آن دوره ملزم به پرداخت شود. برای مثال، تعهدات وام استفادهنشده، در بازه زمانی دربردارنده اولین تاریخی که ممکن است در آن تاریخ استفاده شود، قرار میگیرد.
پ. برای قراردادهای تضمین مالی صادرشده، حداکثر مبلغ تضمین به اولین دورهای تخصیص مییابد که ممکن است در آن دوره تضمین به اجرا گذاشته شود.
ب۹. مبالغ قراردادی قابل افشا در تجزیه سررسید، که طبق بند ۲۹(الف) الزامی شده است، جریان های نقدی قراردادی تنزیلنشده است، برای مثال:
الف. تعهدات ناخالص اجاره تأمین مالی (قبل از کسر هزینههای تأمین مالی)؛
ب. قیمت های تعیینشده در موافقتنامههای آتی برای خرید نقدی دارایی های مالی؛
پ. مبالغ خالص برای ”پرداخت شناور/دریافت ثابت“ سواپ های نرخ سود که جریان های نقدی خالص آنها مبادله می شود؛
ت. مبالغ قراردادی قابل مبادله در یک ابزار مالی مشتقه (برای مثال سواپ واحد پول) که با جریان های نقدی ناخالص مبادله می شود؛
ث. تعهدات ناخالص وام.
این جریان های نقدی تنزیلنشده با مبالغی که در صورت وضعیت مالی ارائه میشوند، تفاوت دارند، زیرا مبالغ درجشده در آن صورت وضعیت مالی، بر مبنای جریان های نقدی تنزیلشده است. زمانی که مبلغ قابل پرداخت ثابت نباشد، مبلغ قابل افشا، بر حسب شرایط موجود در پایان دوره گزارشگری تعیین می شود. برای مثال، زمانی که مبلغ قابل پرداخت با تغییرات یک شاخص تغییر میکند، مبلغ قابل افشا ممکن است مبتنی بر سطح آن شاخص در پایان دوره باشد.
ب۱۰. بند ۲۹(ب) واحد تجاری را ملزم میکند نحوه مدیریت ریسک نقدینگی مربوط به اقلام قابل افشا در افشاهای کمّی الزامی طبق بند ۲۹(الف) را توضیح دهد. در صورتی که اطلاعات تجزیه سررسید دارایی های مالی نگهداری شده برای مدیریت ریسک نقدینگی (برای مثال، دارایی های مالی که به آسانی قابل فروش است یا انتظار می رود جریان های نقدی ورودی برای تأمین جریان های نقدی خروجی مربوط به بدهی های مالی ایجاد کند)، به استفادهکنندگان صورت های مالی در ارزیابی ماهیت و میزان ریسک نقدینگی کمک کند، واحد تجاری باید این اطلاعات را افشا نماید.
ب۱۱. سایر عواملی که واحد تجاری ممکن است در خصوص افشاهای الزامی طبق بند ۲۹(ب) مدنظر قرار دهد شامل موارد زیر است، اما محدود به این موارد نمیشود. آیا واحد تجاری:
الف. برای تأمین نیازهای نقدینگی میتواند به تسهیلات اعتباری تعهدشده (مانند تسهیلات اسناد تجاری) یا سایر خطوط اعتباری (مانند تسهیلات اعتباری با مقاصد خاص) دسترسی داشته باشد؛
ب. برای تأمین نیازهای نقدینگی، سپردههایی را نزد بانک های مرکزی نگهداری میکند؛
پ. منابع نقدینگی بسیار متنوعی دارد؛
ت. تمرکز زیاد ریسک نقدینگی در دارایی ها یا منابع نقدینگی خود دارد؛
ث. برای مدیریت ریسک نقدینگی، فرایندهای کنترل داخلی و طرح های اضطراری دارد؛
ج. ابزارهایی دارد که دربردارنده شرایط بازپرداخت سریع باشد (برای مثال در زمان کاهش رتبه اعتباری واحد تجاری)؛
چ. ابزارهایی دارد که بتواند انتقال وثیقه را الزامی کند (برای مثال، تقاضای سپرده بابت ابزارهای مشتقه)؛
ح. ابزارهایی دارد که به آن واحد اجازه دهد بین تسویه بدهی های مالی از طریق تحویل نقد (یا دارایی مالی دیگر) یا از طریق تحویل سهام خود، انتخاب کند؛
خ. ابزارهایی دارد که مشمول توافق های خالصسازی جامع شود.
ریسک بازار تحلیل حساسیت (بندهای ۳۰ و ۳۱)
ب۱۲. بند ۳۰(الف)، تحلیل حساسیت را برای هر یک از انواع ریسک های بازار که واحد تجاری در معرض آن قرار دارد، الزامی میکند. واحد تجاری درباره چگونگی تجمیع اطلاعات برای ارائه تصویر کلی، اطلاعات برخوردار از ویژگی های متفاوت درباره آسیبپذیری از ریسک های ناشی از محیطهای اقتصادی بسیار متفاوت را ترکیب نمیکند. برای مثال:
الف. واحد تجاری که ابزارهای مالی را معامله میکند، ممکن است این اطلاعات را برای ابزارهای مالی نگهداریشده برای مبادله و ابزارهای مالی که برای مبادله نگهداری نشدهاند، به طور جداگانه افشا نماید.
ب واحد تجاری، آسیبپذیری از ریسک های بازار ناشی از حوزههای با تورم حاد را با آسیبپذیری خود از همان ریسک های بازار در حوزههای با تورم بسیار اندک، تجمیع نمیکند.
اگر واحد تجاری تنها در معرض یک نوع ریسک بازار در یک محیط اقتصادی قرار گیرد، اطلاعات را به صورت تفکیکشده نشان نمیدهد.
ب۱۳. بند ۳۰(الف)، تحلیل حساسیت را برای نشان دادن تأثیر تغییرات محتمل و معقول متغیر ریسک مربوط (مانند نرخ های سود رایج در بازار، نرخ های ارز، قیمت ابزارهای مالکانه یا قیمت کالاها) بر سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه الزامی میکند. به همین منظور:
الف. واحدهای تجاری ملزم به تعیین سود یا زیان دوره با فرض متفاوت بودن متغیرهای ریسک مربوط، نیستند. در مقابل، واحدهای تجاری با این فرض که تغییر محتمل و معقول در متغیر ریسک مربوط در پایان دوره گزارشگری اتفاق افتاده و بر میزان آسیبپذیری از ریسک موجود در آن تاریخ اثر گذاشته است، اثر آن را بر سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه در پایان دوره گزارشگری افشا میکنند. برای مثال، اگر واحد تجاری در پایان سال بدهی با نرخ شناور داشته باشد، اثر آن بر سود یا زیان (یعنی هزینه مالی) سال جاری را با این فرض که نرخ های سود با مبالغ محتمل و معقول تغییر می کند، افشا مینماید.
ب. واحدهای تجاری ملزم نیستند که اثر هر تغییر در متغیر ریسک مربوط، که در دامنه تغییرات محتمل و معقول است، را بر سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه افشا کنند. افشای آثار تغییرات در محدوده دامنه محتمل و معقول، کافی است.
ب۱۴. برای تعیین اینکه کدام تغییرات، تغییر محتمل و معقول در متغیر ریسک مربوط تلقی میشود، واحد تجاری باید موارد زیر را در نظر بگیرد:
الف. محیط های اقتصادی که در آن فعالیت میکند. تغییر محتمل و معقول، نباید شامل وضعیت های بعید یا ”بدترین مورد“ یا ”آزمون های تنش“ باشد. افزون بر این، اگر نرخ تغییر در متغیر ریسک مربوط، ثابت باشد، ضرورتی ندارد واحد تجاری در تغییر محتمل و معقول متغیر ریسک انتخابی، تغییر ایجاد کند. برای مثال، فرض کنید که نرخ سود ۵ درصد است و واحد تجاری نوسان محتمل و معقول نرخ سود را ۵/۰± واحد مبنا تعیین کرده است. در صورت تغییر نرخ سود به ۵/۴ درصد یا ۵/۵ درصد، واحد تجاری اثر این تغییر را بر سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه افشا میکند. در دوره بعد، نرخ های سود به ۵/۵ درصد افزایش مییابد. واحد تجاری همچنان بر این باور است که نوسان نرخ سود ۵/۰± واحد مبنا است (یعنی نرخ تغییر در نرخ سود ثابت است). واحد تجاری در صورت تغییر نرخ سود به ۵ درصد یا ۶ درصد، اثر این تغییر را بر سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه افشا میکند. واحد تجاری ملزم نیست که در ارزیابی خود از نوسان محتمل و معقول ۵/۰± درصدی در نرخ های سود، تجدیدنظر به عمل آورد، مگر اینکه شواهدی وجود داشته باشد که نشان دهد نرخ سود به میزان قابل ملاحظهای نوسانپذیرتر شده است.
ب. چارچوب زمانی که ارزیابی در آن انجام میشود. تحلیل حساسیت باید آثار تغییراتی که در آن دوره محتمل و معقول به نظر میرسد را تا زمانی که واحد تجاری این تغییرات را در آینده افشا می کند، که معمولاً دوره گزارشگری سالانه بعدی است، نشان دهد.
ب۱۵. طبق بند ۳۱، در صورتی که واحد تجاری از تحلیل حساسیت برای مدیریت آسیبپذیری از ریسک های مالی استفاده کند، مجاز است از نوعی تحلیل حساسیت، مانند روش ارزش در معرض ریسک، که وابستگی متقابل بین متغیرهای ریسک را انعکاس میدهد، استفاده کند. این کار حتی در صورتی که روش مزبور تنها احتمال زیان را اندازهگیری نماید و احتمال سود را اندازهگیری نکند، کاربرد دارد. این واحد تجاری ممکن است به منظور انطباق با بند ۳۱(الف)، نوع مدل ارزش در معرض ریسک مورد استفاده (برای مثال، اینکه مدل مورد استفاده، وابسته به شبیهسازی مونتکارلو است یا خیر)، تشریح نحوه کاربرد مدل و مفروضات اصلی آن (مانند دوره نگهداری و سطح اطمینان) را افشا کند. همچنین، واحدهای تجاری میتوانند دوره تاریخی مشاهده و وزن های اختصاص دادهشده به مشاهدات آن دوره، تشریح نحوه برخورد با گزینههای انتخابی در محاسبات و نوع نوسانها و همبستگی های مورد استفاده (یا به عنوان راهکار جایگزین، شبیهسازی توزیع احتمال مونتکارلو) را افشا کنند.
ب۱۶. واحد تجاری باید تحلیل حساسیت را برای کل فعالیت های تجاری خود ارائه نماید، اما ممکن است انواع متفاوتی از تحلیل حساسیت را برای طبقات مختلف ابزارهای مالی ارائه کند.
ریسک نرخ سود
ب۱۷. ریسک نرخ سود، ناشی از ابزارهای مالی دارای نرخ سود است که در صورت وضعیت مالی شناسایی شدهاند (مانند وام ها و دریافتنیها و ابزارهای بدهی منتشرشده) و نیز ناشی از برخی ابزارهای مالی است که در صورت وضعیت مالی شناسایی نشدهاند (مانند برخی تعهدات وام).
ریسک واحد پول
ب۱۸. ریسک واحد پول (یا ریسک مبادله ارز) ناشی از ابزارهای مالی است که برحسب ارز، یعنی واحد پولی غیر از واحد پول عملیاتی بیان میشوند. این استاندارد، ریسک واحد پول ابزارهای مالی غیرپولی یا ابزارهای مالی که برحسب واحد پول عملیاتی بیان میشوند را شامل نمیشود.
ب۱۹. برای هر واحد پولی که واحد تجاری به میزان قابل ملاحظهای در معرض ریسک آن قرار میگیرد، تحلیل حساسیت افشا میشود.
ریسک سایر قیمت ها
ب۲۰. ریسک سایر قیمت ها به علت تغییر در مواردی مانند قیمت کالاها یا قیمت ابزارهای مالکانه، در ارتباط با ابزارهای مالی ایجاد میشود. واحد تجاری به منظور انطباق با بند ۳۰، ممکن است اثر کاهش در شاخص بازار سهام، قیمت کالا یا متغیر دیگر ریسک را افشا کند. برای مثال، اگر واحد تجاری بابت ارزش باقی مانده دارایی ها، تضمین هایی ارائه نماید که خود، ابزار مالی باشند، هرگونه افزایش یا کاهش در ارزش دارایی های تضمینشده افشا میشود.
ب۲۱. دو نمونه از ابزارهای مالی که منجر به ریسک قیمت ابزارهای مالکانه میشود، عبارتند از (الف) در اختیار داشتن ابزارهای مالکانه واحد تجاری دیگر و (ب) سرمایهگذاری در صندوقی که اقدام به نگهداری سرمایهگذاری در ابزارهای مالکانه میکند. مثال های دیگر شامل پیمان های آتی و اختیارهای خرید یا فروش تعداد مشخصی از یک نوع ابزار مالکانه و سواپ های وابسته به قیمت حقوق مالکانه است. ارزش منصفانه چنین ابزارهای مالی، تحت تأثیر تغییرات در قیمت بازار ابزارهای مالکانه پایه است.
ب۲۲. طبق بند ۳۰(الف)، حساسیت سود یا زیان دوره، جدا از حساسیت حقوق مالکانه افشا می شود.
ب۲۳. ابزارهای مالی که واحد تجاری آنها را به عنوان ابزارهای مالکانه طبقهبندی میکند، تجدید اندازهگیری نمیشوند. سود یا زیان دوره و حقوق مالکانه، هیچ یک تحت تأثیر ریسک قیمت آن ابزارها قرار نمیگیرد. بر این اساس، نیازی به انجام تحلیل حساسیت نمیباشد.
قطع شناخت (بندهای ۳۵ تا ۴۰)
مشارکت مستمر (بند ۳۵)
ب۲۴. برای مقاصد الزامات افشای مندرج در بندهای ۳۷ تا ۴۰، ارزیابی مشارکت مستمر در دارایی مالی انتقالیافته، در سطح واحد گزارشگر صورت می گیرد. برای مثال، اگر واحد تجاری فرعی، دارایی مالی را که واحد تجاری اصلی مشارکت مستمر در آن دارد، به شخص ثالث غیروابسته انتقال دهد، واحد تجاری فرعی، مشارکت مستمر واحد تجاری اصلی را در ارزیابی اینکه مشارکت مستمر در دارایی انتقالیافته دارد یا خیر، در صورت های مالی جداگانه یا منفرد خود مد نظر قرار نمیدهد (یعنی زمانی که واحد تجاری فرعی واحد گزارشگر باشد). با وجود این، واحد تجاری اصلی، مشارکت مستمر خود (یا مشارکت مستمر عضو دیگری از گروه) در دارایی مالی انتقالیافته توسط واحد تجاری فرعی را، برای تعیین اینکه در دارایی انتقالیافته، مشارکت مستمر دارد یا خیر، در صورت های مالی تلفیقی مد نظر قرار میدهد (یعنی زمانی که واحد گزارشگر، گروه است).
ب۲۵. در صورتی که، به عنوان بخشی از انتقال، واحد تجاری هیچگونه حقوق یا تعهدات قراردادی مرتبط با دارایی مالی انتقالیافته را حفظ نکند و هیچگونه حقوق یا تعهدات قراردادی جدیدی در ارتباط با دارایی مالی انتقالیافته به دست نیاورد، واحد تجاری مشارکت مستمر در دارایی مالی انتقالیافته ندارد. در صورتی که واحد تجاری هیچگونه منافعی در عملکرد آتی دارایی مالی انتقالیافته نداشته باشد و تحت هیچ شرایطی ، در آینده مسئولیتی برای پرداخت در ارتباط با دارایی مالی انتقالیافته نداشته باشد، واحد تجاری مشارکت مستمر در دارایی مالی انتقالیافته ندارد. اصطلاح ”پرداخت“ در این متن، شامل جریان های نقدی دارایی مالی انتقالیافته که واحد تجاری وصول میکند و ملزم است آن را به انتقالگیرنده پرداخت نماید، نمیباشد.
ب۲۶. هنگامی که واحد تجاری یک دارایی مالی را انتقال میدهد، ممکن است حق ارائه خدمت به آن دارایی مالی را در ازای دریافت کارمزدی که برای مثال در یک قرارداد خدماتی درج میشود، حفظ کند. واحد تجاری، برای مقاصد الزامات افشا قرارداد خدماتی را طبق رهنمود مندرج در بندهای ۳۵ و ب۲۵ ارزیابی میکند تا تعیین نماید که در نتیجه این قرارداد خدماتی مشارکت مستمر در دارایی مالی انتقالیافته دارد یا خیر. برای مثال، در صورتی که کارمزد ارائه خدمت، وابسته به مبلغ یا زمانبندی جریان های نقدی وصولشده از دارایی مالی انتقالیافته باشد، ارائهدهنده خدمت برای مقاصد الزامات افشا، همچنان مشارکت مستمر در دارایی مالی انتقالیافته دارد. همچنین، در صورتی که به دلیل عدم ایفای تعهد دارایی مالی انتقالیافته، کارمزد ثابت بطور کامل پرداخت نشود، ارائهدهنده خدمت، برای مقاصد الزامات افشا از مشارکت مستمر برخوردار است. در این مثال ها، ارائهدهنده خدمت در عملکرد آتی دارایی مالی انتقالیافته، منافعی دارد. این ارزیابی، مستقل از این است که آیا انتظار میرود کارمزدی که قرار است دریافت شود، به میزان کافی خدمات را جبران کند یا خیر.
ب۲۷. مشارکت مستمر در دارایی مالی انتقالیافته، ممکن است از شرایط قراردادی مندرج در توافق انتقال یا توافق جداگانه با انتقالگیرنده یا شخص ثالثی که در ارتباط با انتقال ورود کرده است، ناشی شود.
دارایی های مالی انتقالیافتهای که به طور کامل قطع شناخت نشدهاند (بند ۳۶)
ب۲۸. طبق بند ۳۶، در صورتی که تمام یا بخشی از دارایی های مالی انتقالیافته، واجد شرایط قطع شناخت نشوند، برخی موارد افشا الزامی میشود. این افشا، صرفنظر از زمان انتقال، در هر تاریخ گزارشگری که واحد تجاری همچنان به شناخت دارایی های مالی انتقالیافته ادامه میدهد، الزامی است.
انواع مشارکت مستمر (بندهای ۳۷ تا ۴۰)
ب۲۹. طبق بندهای ۳۷ تا ۴۰، افشاهای کمّی و کیفی برای هر نوع مشارکت مستمر در دارایی های مالی قطع شناختشده، الزامی است. واحد تجاری باید مشارکت مستمر خود را در انواع مشارکت هایی تجمیع کند که بیانگر آسیبپذیری واحد تجاری از ریسک ها باشد. برای مثال، واحد تجاری ممکن است مشارکت مستمر خود را بر اساس نوع ابزار مالی (مانند تضمین ها یا اختیارهای خرید) یا بر اساس نوع انتقال (مانند فروش دریافتنیها، به وثیقهگذاشتن اوراق بهادار یا قرض دادن اوراق بهادار) تجمیع کند.
تجزیه و تحلیل سررسید جریان های نقدی خروجی تنزیلنشده برای بازخرید دارایی های انتقالیافته (بند ۳۷(ث))
ب۳۰. طبق بند ۳۷(ث)، واحد تجاری باید تجزیه و تحلیل سررسید جریان های نقدی خروجی تنزیلنشده به منظور بازخرید دارایی های مالی قطع شناختشده یا سایر مبالغ قابل پرداخت به انتقالگیرنده در ارتباط با دارایی های مالی انتقالیافته را افشا کند و سررسیدهای قراردادی باقی مانده مربوط به مشارکت مستمر واحد تجاری را نشان دهد. این تجزیه و تحلیل، بین جریان های نقدی که الزاماً باید پرداخت شود (مانند پیمان های آتی)، جریان های نقدی که ممکن است واحد تجاری ملزم به پرداخت شود (مانند اختیارهای فروش صادرشده) و جریان های نقدی که واحد تجاری ممکن است پرداخت آنها را انتخاب نماید (مانند اختیارهای خرید خریداری شده)، تمایز قائل میشود.
ب۳۱. واحد تجاری برای تعیین تعداد بازههای زمانی مناسب به منظور تجزیه سررسید طبق بند ۳۷(ث)، باید از قضاوت خود استفاده کند. برای مثال، ممکن است واحد تجاری بازههای زمانی زیر را مناسب تشخیص دهد:
الف. کم تر از یک ماه؛
ب. بین یک ماه تا سه ماه؛
پ. بین سه ماه تا شش ماه؛
ت. بین شش ماه تا یک سال؛
ث. بین یک سال تا سه سال؛
ج. بین سه سال تا پنج سال؛
چ. بیش از پنج سال.
ب۳۲. در صورتی که دامنهای از سررسیدهای محتمل وجود داشته باشد، جریان های نقدی بر مبنای نزدیک ترین تاریخی در نظر گرفته میشود که واحد تجاری ملزم یا مجاز به پرداخت است.
اطلاعات کیفی (بند ۳۷(ج))
ب۳۳. اطلاعات کیفی الزامی طبق بند ۳۷(ج)، شرحی از دارایی های مالی قطع شناختشده و ماهیت و هدف مشارکت مستمر حفظشده پس از انتقال دارایی ها را شامل میشود. این اطلاعات، تشریح ریسک هایی از جمله موارد زیر است که واحد تجاری در معرض آن قرار میگیرد:
الف. تشریح نحوه مدیریت ریسک مرتبط با مشارکت مستمر در دارایی های مالی قطع شناختشده.
ب. اینکه واحد تجاری ملزم به تحمل زیان ها قبل از طرف های مقابل است یا خیر، و رتبهبندی و مبلغ زیان های تحملشده توسط طرف هایی که منافع آنها در رتبه پایین تری نسبت به منافع واحد تجاری در دارایی قرار میگیرد (یعنی مشارکت مستمر آن در دارایی).
پ. تشریح هرگونه عامل مرتبط با تعهد به ارائه پشتیبانی مالی یا تعهد به بازخرید دارایی مالی انتقالیافته.
سود یا زیان قطع شناخت (بند ۳۹(الف))
ب۳۴. طبق بند ۳۹(الف)، واحد تجاری باید سود یا زیان قطع شناخت دارایی های مالی که واحد تجاری در آنها مشارکت مستمر دارد را افشا کند. در صورتی که سود یا زیان قطع شناخت، به دلیل تفاوت بین ارزش منصفانه اجزای دارایی شناسایی شده در گذشته (یعنی منافع در دارایی قطع شناختشده و منافع حفظشده توسط واحد تجاری) و ارزش منصفانه کل دارایی شناسایی شده در گذشته ایجاد شود، واحد تجاری باید این موضوع را افشا کند. در چنین شرایطی، واحد تجاری همچنین باید افشا کند که آیا اندازهگیری ارزش منصفانه، شامل دادههای ورودی بااهمیت مبتنی بر دادههای غیرقابل مشاهده در بازار میباشد یا خیر.
اطلاعات تکمیلی (بند ۴۰)
ب۳۵. افشاهای الزامی طبق بندهای ۳۶ تا ۳۹، ممکن است برای دستیابی به اهداف افشای مندرج در بند ۳۴ کافی نباشد. در اینگونه موارد، واحد تجاری باید هرگونه اطلاعات اضافی که برای دستیابی به اهداف افشا ضروری میباشد را افشا کند. واحد تجاری باید با توجه به شرایط خود تصمیم بگیرد که چه میزان اطلاعات اضافی برای تأمین نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان لازم است و تا چه میزان باید بر ابعاد مختلف اطلاعات اضافی تأکید کند. ایجاد توازن بین صورت های مالی حاوی جزئیات بسیار زیاد که ممکن است به استفادهکنندگان صورت های مالی کمک نکند و پنهان کردن اطلاعات در نتیجه تجمیع بیش از اندازه آن، ضروری است.
تهاتر دارایی های مالی و بدهی های مالی (بندهای ۷ تا ۱۲)
دامنه کاربرد (بند ۷)
ب۳۶. موارد افشای مندرج در بندهای ۸ تا ۱۱، برای تمام ابزارهای مالی شناسایی شده که طبق بند ۴۴ استاندارد حسابداری ۳۶ تهاتر می شوند، الزامی است. افزون بر این، در صورتی که ابزارهای مالی، مشمول توافق خالصسازی جامع قابل اعمال یا توافق مشابهی باشند که ابزارها و معاملات مالی مشابه را دربرمی گیرد، صرفنظر از اینکه ابزارهای مالی طبق بند ۴۴ استاندارد حسابداری ۳۶ تهاتر شوند یا خیر، آن ابزارهای مالی در دامنه الزامات افشای مندرج در بندهای ۸ تا ۱۱ قرار می گیرند.
ب۳۷. توافق های مشابه که در بندهای ۷ و ب۳۶ به آنها اشاره شده است، شامل موافقتنامههای پایاپای مشتقه، موافقتنامههای بازخرید جامع جهانی، موافقتنامههای جامع قرض دادن اوراق بهادار در سطح جهانی و هر گونه حقوق نسبت به وثیقه مالی است. ابزارها و معاملات مالی مشابه که در بند ب۳۶ به آنها اشاره شد شامل ابزارهای مشتقه، موافقتنامههای فروش و بازخرید، موافقتنامههای فروش و بازخرید معکوس، قرض گرفتن اوراق بهادار، و موافقتنامههای قرض دادن اوراق بهادار است. نمونههایی از ابزارهای مالی که در دامنه کاربرد بند ۷ قرار نمی گیرد، شامل وام ها و سپردههای مشتریان در یک مؤسسه (مگر اینکه در صورت وضعیت مالی تهاتر شوند)، و ابزارهای مالی که تنها، موضوع موافقتنامه وثیقه هستند، میباشد.
افشای اطلاعات کیفی برای دارایی های مالی شناسایی شده و بدهی های مالی شناسایی شده در دامنه کاربرد بند۷ (بند ۹)
ب۳۸. ابزارهای مالی که طبق بند ۹ افشا میشوند، ممکن است مشمول الزامات اندازهگیری متفاوتی باشند (برای مثال، مبلغ پرداختنی مربوط به یک موافقتنامه بازخرید ممکن است به بهای مستهلک شده اندازهگیری شود، در حالی که ابزار مشتقه به ارزش منصفانه اندازهگیری می شود). واحد تجاری باید ابزارها را به مبلغ شناسایی شده افشا کند و هرگونه تفاوت حاصل از اندازهگیری را در افشاهای مربوط توضیح دهد.
افشای مبالغ ناخالص دارایی های مالی شناسایی شده و بدهی های مالی شناسایی شده در دامنه کاربرد بند ۷ (بند ۹(الف))
ب۳۹. مبالغ مورد درخواست بند ۹(الف)، در ارتباط با ابزارهای مالی شناسایی شدهای است که طبق بند ۴۴ استاندارد حسابداری ۳۶ تهاتر میشوند. همچنین، این مبالغ، مربوط به ابزارهای مالی شناسایی شدهای است که، صرفنظر از احراز معیارهای تهاتر، مشمول توافق خالصسازی جامع قابل اعمال یا توافق های مشابه می باشند. با وجود این، افشاهای الزامی طبق بند ۹(الف) با مبالغ شناسایی شده در نتیجه موافقتنامههای وثیقه که معیارهای تهاتر مندرج در بند ۴۴ استاندارد حسابداری ۳۶ را احراز نمیکنند، ارتباطی ندارد. در مقابل، این مبالغ باید طبق بند ۹(ت) افشا شود.
افشای مبالغی که طبق معیارهای مندرج در بند ۴۴ استاندارد حسابداری ۳۶، تهاتر میشوند (بند ۹(ب))
ب۴۰. طبق بند ۹(ب)، واحدهای تجاری هنگام تعیین مبالغ خالص قابل ارائه در صورت وضعیت مالی، باید مبالغ تهاترشده طبق بند ۴۴ استاندارد حسابداری ۳۶ را افشا کنند. مبالغ دارایی های مالی شناسایی شده و بدهی های مالی شناسایی شده که طبق توافق یکسانی مشمول تهاتر هستند، هم جزء موارد افشای دارایی مالی و هم جزء موارد افشای بدهی مالی، افشا خواهند شد. با وجود این، مبالغ افشاشده (برای مثال، در یک جدول) محدود به مبالغی است که مشمول تهاتر میشوند. برای مثال، واحد تجاری ممکن است دارایی مشتقه شناساییشده و بدهی مشتقه شناساییشدهای داشته باشد که معیارهای تهاتر مندرج در بند ۴۴ استاندارد حسابداری ۳۶ را احراز میکنند. در صورتی که مبلغ ناخالص دارایی مشتقه بزرگ تر از مبلغ ناخالص بدهی مشتقه باشد، جدول افشای دارایی مالی، شامل مبلغ کل دارایی مشتقه (طبق بند ۹(الف)) و مبلغ کل بدهی مشتقه (طبق بند ۹(ب)) خواهد بود. با وجود این، در حالی که جدول افشای بدهی مالی دربرگیرنده مبلغ کل بدهی مشتقه خواهد بود (طبق بند ۹(الف)، تنها مبلغی از دارایی مشتقه در این جدول نشان داده خواهد شد (طبق بند ۹(ب)) که با مبلغ بدهی مشتقه برابر باشد.
افشای مبالغ خالص قابل ارائه در صورت وضعیت مالی (بند ۹(پ))
ب۴۱. در صورتی که واحد تجاری ابزارهایی داشته باشد که در دامنه کاربرد این موارد افشا (الزامی طبق بند ۷) قرار گیرند، اما معیارهای تهاتر مندرج در بند ۴۴ استاندارد حسابداری ۳۶ را احراز نکنند، مبالغی که طبق بند ۹(پ) باید توسط واحد تجاری افشا شود با مبالغی که واحد تجاری طبق بند ۹(الف) ملزم به افشای آن است، برابر میباشد.
ب۴۲. مبالغی که طبق بند ۹(پ) افشای آنها الزامی است، باید با مبالغ اقلام اصلی ارائهشده در صورت وضعیت مالی تطبیق داده شود. برای مثال، در صورتی که واحد تجاری تشخیص دهد تجمیع یا عدم تجمیع مبالغ اقلام اصلی یک صورت مالی، اطلاعات مربوطتری فراهم می کند، باید مبالغ تجمیعی یا تجمیعنشده قابل افشا در بند ۹(پ) را با مبالغ اقلام اصلی ارائهشده در صورت وضعیت مالی، تطبیق دهد.
افشای مبالغ مشمول توافق خالصسازی جامع قابل اعمال یا توافق مشابه، که به طریقی دیگر در بند ۹(ب) منظور نمیشوند (بند ۹(ت))
ب۴۳. طبق بند ۹(ت)، واحدهای تجاری باید مبالغی را که مشمول توافق خالصسازی جامع قابل اعمال یا توافقی مشابه میباشند، اما به طریقی دیگر مشمول بند ۹(ب) نمیشوند، را افشا کنند. بند ۹(ت)(۱)، به مبالغ مربوط به ابزارهای مالی شناسایی شدهای اشاره میکند که تمام یا برخی از معیارهای تهاتر مندرج در بند ۴۴ استاندارد حسابداری ۳۶ را احراز نمیکنند (برای مثال، حقوق فعلی تهاتر که معیار تهاتر اشارهشده در بند ۴۴(ب) استاندارد حسابداری ۳۶ را احراز نمیکند، یا حقوق مشروط تهاتر که تنها در صورت نکول، یا تنها در صورت عدم توانایی در بازپرداخت بدهی ها یا ورشکستگی هر یک از طرفین، قابل اجرا و قابل اعمال است).
ب۴۴. بند ۹(ت)(۲)، به مبالغی اشاره میکند که مربوط به وثیقه مالی، شامل وثیقه نقدی دریافتشده و به رهن گذاشتهشده، است. واحد تجاری باید ارزش منصفانه ابزارهای مالی که به عنوان وثیقه به رهن گذاشته شدهاند یا دریافت شدهاند را افشا کند. مبالغ قابل افشا طبق بند ۹(ت)(۲)، باید با وثیقه واقعی دریافتشده یا به رهن گذاشتهشده، و نه با پرداختنیها یا دریافتنیهای شناسایی شده برای برگشت یا دریافت این وثیقه، در ارتباط باشد.
محدودیت های مربوط به مبالغ افشاشده در بند ۹(ت) (بند ۱۰)
ب۴۵. هنگام افشای مبالغ طبق بند ۹(ت)، واحد تجاری باید آثار وثیقه گذاشتن بیش از حد نیاز توسط ابزار مالی را در نظر بگیرد. برای این منظور، واحد تجاری باید در ابتدا مبلغ قابل افشا طبق بند ۹(ت)(۱) را از مبلغ قابل افشا طبق بند ۹(پ) کسر نماید. سپس، واحد تجاری باید مبلغ قابل افشا طبق بند ۹(ت)(۲) را به مبلغ باقی مانده در بند ۹(پ) برای ابزارهای مالی مربوط محدود سازد. با وجود این، در صورتی که حقوق نسبت به وثیقه، از طریق ابزارهای مالی قابل اعمال باشد، چنین حقوقی می تواند در افشاهای ارائهشده طبق بند ۱۰ منظور شود.
تشریح حقوق تهاتر مشمول توافق های خالصسازی جامع قابل اعمال و توافق های مشابه (بند ۱۱)
ب۴۶. واحد تجاری باید انواع حقوق تهاتر و توافق های مشابه افشاشده طبق بند ۹(ت)، شامل ماهیت این حقوق، را توصیف کند. برای مثال، واحد تجاری باید حقوق مشروط خود را تشریح نماید. برای ابزارهای مشمول حقوق تهاتر که مشروط به رویدادهای آتی نیستند اما سایر معیارهای باقی مانده مندرج در بند ۴۴ استاندارد حسابداری ۳۶ را احراز نمیکنند، واحد تجاری باید دلیل (دلایل) عدم احراز آن معیارها را بیان کند. برای هر وثیقه مالی دریافتشده یا به رهن گذاشتهشده، واحد تجاری باید شرایط موافقتنامه وثیقه را توصیف کند (برای مثال، زمانی که وثیقه محدود می شود).
افشا برحسب نوع ابزار مالی یا برحسب طرف مقابل
ب۴۷. افشاهای کمّی الزامی طبق بند ۹(الف) تا (ث)، ممکن است برحسب نوع ابزار مالی یا معامله گروهبندی شود (برای مثال، ابزارهای مشتقه، موافقتنامههای بازخرید و بازخرید معکوس یا موافقتنامههای قرض گرفتن اوراق بهادار یا قرض دادن اوراق بهادار).
ب۴۸. به عنوان راهکار جایگزین، واحد تجاری میتواند افشاهای کمّی الزامی طبق بند ۹(الف) تا (پ) را برحسب نوع ابزار مالی، و افشاهای کمّی الزامی طبق بند ۹(پ) تا (ث) را برحسب طرف مقابل گروهبندی کند. در صورتی که واحد تجاری اطلاعات الزامی را برحسب طرف مقابل ارائه کند، ملزم به مشخص نمودن طرف مقابل برحسب نام نیست. اما، طبقهبندی طرف های مقابل (طرف الف، طرف ب، طرف پ، غیره) برای حفظ قابلیت مقایسه در سال های ارائهشده، باید در سال های مختلف یکنواخت باشد. موارد افشای کیفی باید به گونهای در نظر گرفته شود که بتوان اطلاعات بیشتری درباره انواع طرف های مقابل ارائه داد. زمانی که افشای مبالغ مندرج در بند ۹(پ) تا (ث) بر حسب طرف مقابل ارائه میشود، مبالغی که به تنهایی نسبت به کل مبلغ طرف مقابل حائز اهمیت است، باید جداگانه افشا شود و مبالغ باقی مانده طرف مقابل که به تنهایی بااهمیت نمیباشد، باید با یکدیگر به عنوان یک قلم اصلی افشا شوند.
سایر
ب۴۹. موارد افشای خاصی که طبق بندهای ۹ تا ۱۱ الزامی است، حداقل الزامات هستند. برای دستیابی به هدف بند ۸، واحد تجاری با توجه به شرایط توافق های خالصسازی جامع قابل اعمال و توافق های مربوط، شامل ماهیت حقوق تهاتر و آثار بالفعل یا بالقوه آنها بر وضعیت مالی واحد تجاری، ممکن است نیاز به تکمیل آنها با افشاهای بیشتر (کیفی) داشته باشد.
اطلاعات این نوشته
شما میتوانید در صورت تمایل این پست را در شبکه های اجتماعی خود بازنشر دهید .