کلیات
دامنه کاربرد
۱ . این استاندارد، به موضوع مسئولیت حسابرس در زمینه به کارگیری مفهوم اهمیت در برنامهریزی و اجرای عملیات حسابرسی صورت های مالی می پردازد. در استاندارد ۴۵۰ ، نحوه به کارگیری مفهوم اهمیت در ارزیابی اثر تحریف های شناسایی شده بر حسابرسی و اثر تحریف های اصلاح نشده (در صورت وجود) بر صورت های مالی تشریح شده است.
اهمیت در حسابرسی
۲ . در استانداردهای حسابداری، مفهوم اهمیت در زمینه تهیه و ارائه صورت های مالی مورد بحث قرار گرفته است. در این استانداردها، مفهوم اهمیت در قالب موارد زیر تشریح شده است:
• تحریف ها، شامل اطلاعات گزارش نشده، زمانی بااهمیت تلقی میشود که به طور منطقی انتظار رود به تنهایی یا در مجموع، بتواند بر تصمیمات اقتصادی استفادهکنندگان که بر مبنای صورت های مالی اتخاذ میشود، اثر بگذارد،
• قضاوت در مورد اهمیت با توجه به شرایط موجود انجام میشود و تحت تأثیر اندازه یا ماهیت یک تحریف یا هر دو قرار میگیرد،
• قضاوت درباره موضوعات بااهمیت از دیدگاه استفادهکنندگان صورت های مالی، با توجه به نیازهای اطلاعاتی مشترک استفادهکنندگان به عنوان یک گروه، شکل میگیرد. اثر احتمالی تحریف ها بر تصمیمات استفادهکنندگان خاص، که ممکن است نیازهای اطلاعاتی بسیار متفاوتی داشته باشند، مورد توجه قرار نمیگیرد.
ویژگی های یاد شده مبنای مناسبی را برای تعیین سطح اهمیت توسط حسابرس فراهم میکند.
۳ . تعیین سطح اهمیت توسط حسابرس مستلزم قضاوت حرفهای است و خود تحت تأثیر برداشت حسابرس از نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان صورت هایمالی قرار دارد. لذا منطقی است که حسابرس فرض کند این استفادهکنندگان:
الف ـ در زمینه فعالیت های اقتصادی و تجاری و همچنین حسابداری شناخت مناسبی دارند و مایلند اطلاعات مندرج در صورت های مالی را با دقت لازم مطالعه کنند.
ب ـ درک میکنند که صورت های مالی با توجه به سطوح اهمیت، تهیه، ارائه و حسابرسی شده است.
پ ـ از ابهامات ذاتی اندازهگیری مبالغی که بر مبنای براورد، قضاوت و در نظر گرفتن رویدادهای آتی تعیین میشود، آگاهی دارند.
ت ـ بر مبنای اطلاعات مندرج در صورت های مالی، تصمیمات اقتصادی منطقی اتخاذ میکنند.
۴ . مفهوم اهمیت توسط حسابرس علاوه بر آنکه در هر دو مرحله برنامهریزی و اجرای عملیات حسابرسی به کارگرفته میشود، در ارزیابی اثر تحریف های شناسایی شده بر حسابرسی و اثر تحریف های اصلاح نشده (در صورت وجود) بر صورت های مالی و همچنین در تعیین نوع اظهارنظر در گزارش حسابرس مورد استفاده قرار میگیرد. (رک: بند تـ۱)
۵ . حسابرس در برنامهریزی حسابرسی، درباره اندازه تحریف هایی که بااهمیت تلقی میشود قضاوت میکند. چنین قضاوتی، مبنایی را برای موارد زیر فراهم میآورد:
الف ـ تعیین ماهیت، زمان بندی اجرا و میزان روش های ارزیابی خطر،
ب ـ تشخیص و ارزیابی خطرهای تحریف بااهمیت،
پ ـ تعیین ماهیت، زمان بندی اجرا و میزان روش های حسابرسی لازم.
سطح اهمیت تعیین شده در برنامهریزی حسابرسی ضرورتاً به این معنا نیست که اگر تحریف های اصلاح نشده (به تنهایی یا در مجموع) از آن سطح کم تر باشد همواره بیاهمیت تلقی خواهد شد. شرایط برخی از این تحریف ها ممکن است باعث شود حسابرس آنها را بااهمیت تلقی کند، هرچند که مبلغ آنها کم تر از سطح اهمیت تعیین شده باشد. اگرچه، طراحی روش های حسابرسی برای کشف تحریف هایی که صرفاً به دلیل ماهیتشان بااهمیت هستند، غیرعملی است، با این حال، حسابرس نه تنها اندازه بلکه ماهیت تحریف های اصلاح نشده وشرایط خاص پدید آمدن آنها را هنگام ارزیابی آثارشان بر صورت های مالی مورد توجه قرار میدهد .
تاریخ اجرا
۶ . این استاندارد برای حسابرسی صورت های مالی که دوره مالی آنها از اول فروردین ۱۳۹۲ و پس از آن شروع میشود، لازمالاجراست.
هدف
۷ . هدف حسابرس، به کارگیری صحیح مفهوم اهمیت در برنامهریزی و اجرای عملیات حسابرسی است.
تعریف
۸ . از لحاظ مقاصد استانداردهای حسابرسی، اهمیت در اجرا به معنی مبلغ یا مبالغی است که توسط حسابرس کم تر از سطح اهمیت تعیین شده برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد، تعیین میشود تا بدین ترتیب احتمال فزونی مجموع تحریف های کشف نشده و اصلاح نشده از سطح اهمیت تعیین شده برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد به سطح پایین و مناسبی کاهش یابد. در موارد مقتضی، اهمیت در اجرا، به مبلغ یا مبالغی کم تر از سطح یا سطوح اهمیت تعیین شده توسط حسابرس برای گروه معاملات، مانده حساب ها یا موارد افشای خاص نیز اطلاق میشود.
الزامات
تعیین سطح اهمیت و اهمیت در اجرا هنگام برنامهریزی حسابرسی
۹ . حسابرس هنگام تدوین طرح کلی حسابرسی باید سطح اهمیت را برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد تعیین کند. اگر در شرایط خاص واحد تجاری، یک یا چند گروه معاملات، مانده حساب ها یا موارد افشای خاصی وجود داشته باشد که در صورت تحریف آنها به مبالغی کمتر از سطح اهمیت تعیین شده برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد، به طور منطقی انتظار رود که تصمیمات اقتصادی استفادهکنندگان صورت های مالی را تحت تأثیر قرار دهد، حسابرس باید سطح یا سطوح اهمیت مورد استفاده برای آن گروه معاملات، مانده حساب ها یا موارد افشای خاص را تعیین کند(رک: بندهای تـ۲ تا تـ۱۱).
۱۰ . حسابرس باید اهمیت در اجرا را با هدف ارزیابی خطرهای تحریف بااهمیت و تعیین ماهیت، زمان بندی اجرا و میزان روش های حسابرسی لازم، تعیین کند (رک: بند تـ۱۲).
تجدید نظر در سطح اهمیت با پیشرفت کار حسابرسی
۱۱ . چنانچه حسابرس با پیشرفت کار حسابرسی به اطلاعاتی دست یابد که در صورت آگاهی از آن در زمان شروع حسابرسی، سطح اهمیت متفاوتی را تعیین میکرد، لازم است در سطح اهمیت برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد بازنگری کند (در موارد مقتضی لازم است سطح یا سطوح اهمیت مربوط به گروه معاملات، مانده حساب ها یا موارد افشای خاص نیز بازنگری شود). (رک: بند تـ ۱۳)
۱۲ . چنانچه حسابرس هنگام اجرای عملیات حسابرسی به این نتیجه برسد که لازم است سطح اهمیت پایین تری را برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد نسبت به سطح اهمیت تعیین شده اولیه در نظر گیرد (و یا در مورد سطح یا سطوح اهمیت مربوط به گروه معاملات، مانده حساب ها یا موارد افشای خاص نیز به چنین نتیجهای دست یابد)، وی باید علاوه بر تعیین ضرورت بازنگری در سطح اهمیت در اجرا، مناسب بودن ماهیت، زمان بندی و میزان روش های حسابرسی را بررسی کند.
مستندسازی
۱۳ . حسابرس باید مستندات حسابرسی مربوط به مبالغ زیر و عوامل در نظر گرفته شده در تعیین آنها را گردآوری نماید :
الف ـ سطح اهمیت برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد (رک: بند ۹)،
ب ـ در صورت ضرورت، سطح یا سطوح اهمیت برای گروه معاملات، مانده حساب ها و موارد افشای خاص (رک: بند ۹)،
پ ـ سطح اهمیت در اجرا (رک: بند ۱۰)، و
ت ـ هرگونه تجدید نظر در سطوح اهمیت مطرح شده در بندهای”الف“ تا ”پ“ با پیشرفت کار حسابرسی (رک: بندهای ۱۱ و ۱۲).
توضیحات کاربردی
اهمیت و خطر حسابرسی (رک: بند ۴)
تـ۱. در حسابرسی صورت های مالی، هدف کلی حسابرس عبارت است از کسب اطمینان معقول درباره این موضوع که آیا صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد عاری از تحریف بااهمیت ناشی از تقلب یا اشتباه است یا خیر. دستیابی به این هدف حسابرس را قادر میسازد تا براساس استانداردهای حسابرسی درباره اینکه آیا صورت های مالی از تمام جنبههای بااهمیت، طبق استانداردهای حسابداری تهیه شده است یا خیر، اظهارنظر کند و با توجه به یافتههای خود، نسبت به تهیه و ارائه گزارش در مورد صورت های مالی اقدام نماید. حسابرس با جمعآوری شواهد کافی و مناسب برای کاهش خطر حسابرسی به سطحی پایین و قابل پذیرش، اطمینان معقول کسب میکند . خطر حسابرسی بدان معنی است که حسابرس در شرایطی که صورت های مالی حاوی تحریف بااهمیت است اظهار نظر نامناسب ارائه کند. خطر حسابرسی، تابعی از خطرهای تحریف بااهمیت و خطر عدم کشف است . اهمیت و خطر حسابرسی در تمام مراحل حسابرسی به خصوص در مراحل زیر، مورد توجه قرار میگیرد:
الف ـ تشخیص و ارزیابی خطرهای تحریف بااهمیت ،
ب ـ تعیین ماهیت، زمان بندی اجرا و میزان روش های حسابرسی لازم ،
پ ـ ارزیابی اثر تحریف های اصلاح نشده (در صورت وجود) بر صورت های مالی و بر اظهارنظر در گزارش حسابرس .
تعیین سطح اهمیت و اهمیت در اجرا هنگام برنامه ریزی حسابرسی
ملاحظات خاص واحدهای بخش عمومی (رک: بند ۹)
تـ۲. مراجع قانونگذاری و دستگاه های نظارتی اغلب از جمله استفادهکنندگان اصلی صورت های مالی واحدهای بخش عمومی بشمار میروند. علاوه بر این، صورت های مالی ممکن است برای اتخاذ تصمیماتی غیر از تصمیمات اقتصادی نیز مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، تعیین سطح اهمیت برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد (و در صورت لزوم، سطح یا سطوح اهمیت برای گروه معاملات، مانده حساب ها و موارد افشای خاص) در حسابرسی صورت های مالی یک واحد بخش عمومی، تحت تأثیر الزامات قانونی، مقرراتی و یا سایر الزامات و نیازهای اطلاعات مالی مراجع قانونگذاری و عموم مردم در رابطه با برنامههای بخش عمومی، قرار میگیرد.
به کارگیری معیارهای مشخص به منظور تعیین سطح اهمیت برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد (رک: بند ۹)
تـ۳. تعیین سطح اهمیت مستلزم اعمال قضاوت حرفهای است. اغلب درصد معینی از یک معیار به عنوان نقطه شروع در تعیین سطح اهمیت برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد، در نظر گرفته میشود. عواملی که ممکن است انتخاب یک معیار مناسب برای این منظور را تحت تأثیر قرار دهد عبارت است از:
• اجزای صورت های مالی (مانند دارایی ها، بدهی ها، حقوق صاحبان سرمایه، درآمدها و هزینهها)،
• اقلامی که مورد توجه ویژه استفادهکنندگان از صورت های مالی یک واحد تجاری قرار دارد (به عنوان مثال، استفادهکنندگان ممکن است برای ارزیابی عملکرد مالی، بر میزان سود، درآمد یا خالص دارایی ها تمرکز نمایند)،
• ماهیت واحد تجاری، موقعیت آن در چرخه عمر، نوع صنعت و محیط اقتصادی که واحد تجاری در آن فعالیت میکند،
• ساختار مالکیت واحد تجاری و روش های مورد استفاده برای تأمین مالی (به عنوان مثال، چنانچه واحد تجاری صرفا از طریق استقراض تامین مالی نماید و نه از طریق افزایش سرمایه، در این صورت استفادهکنندگان صورت های مالی ممکن است به دارایی ها و ادعاهای نسبت به آنها بیشتر از میزان سود توجه داشته باشند)،
• نوسان نسبی معیار مورد نظر.
تـ۴. نمونه معیارهایی که با توجه به شرایط واحد تجاری میتواند مناسب باشد، شامل اقلام صورت سود و زیان از قبیل سود قبل از مالیات، جمع درآمدها، سود ناخالص، جمع هزینهها و یا جمع حقوق صاحبان سرمایه یا خالص دارایی ها است. در واحدهای تجاری انتفاعی اغلب سود قبل از مالیات ناشی از عملیات در حال تداوم به عنوان معیار مورد استفاده قرار میگیرد. زمانیکه سود قبل از مالیات ناشی از عملیات در حال تداوم نوسان زیادی داشته باشد استفاده از معیارهای دیگری همچون سود ناخالص یا جمع درآمدها ممکن است مناسبتر باشد.
تـ۵. در رابطه با معیار انتخاب شده، دادههای مالی مورد استفاده معمولاً شامل عملکرد مالی و وضعیت مالی مربوط به دورههای گذشته، آخرین عملکرد مالی و وضعیت مالی مربوط به دوره مورد رسیدگی، بودجهها یا پیشبینیهای انجام شده برای دوره مورد رسیدگی و همچنین تعدیلات انجام شده بابت تغییرات بااهمیت در محیط واحد تجاری (به عنوان مثال، تحصیل یک واحد تجاری عمده) و شرایط صنعت یا محیط اقتصادی محل فعالیت واحد تجاری میباشند. برای مثال، به عنوان یک نقطه شروع، در صورتی که سطح اهمیت برای صورت های مالی یک واحد تجاری خاص بر حسب درصدی از سود قبل از مالیات ناشی از عملیات درحال تداوم تعیین میشود، ایجاد شرایطی که منجر به افزایش یا کاهش غیرمنتظره این سود میشود ممکن است حسابرس را متقاعد سازد که به منظور تعیین سطح اهمیت برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد، استفاده از مبلغ تعدیل شده سود قبل از مالیات ناشی از عملیات درحال تداوم بر مبنای نتایج گذشته مناسبتر است.
تـ۶. سطح اهمیت، به صورت های مالی که حسابرس نسبت به آن گزارش ارائه میدهد، مربوط میشود. چنانچه صورت های مالی برای دوره گزارشگری مالی بیشتر یا کم تر از ۱۲ ماه تهیه شود (برای مثال در مواردی که یک واحد تجاری جدید تأسیس میشود یا واحد تجاری سال مالی خود را تغییر میدهد)، سطح اهمیت، برای صورت های مالی تهیه شده برای آن دوره مالی تعیین میشود.
تـ۷. تعیین درصدی از یک معیار انتخابی مستلزم اعمال قضاوت حرفهای است. بین درصد تعیین شده و معیار انتخابی، رابطهای وجود دارد بدین ترتیب که درصد به کار رفته برای سود قبل از مالیات ناشی از عملیات در حال تداوم معمولاً از درصد به کار رفته برای جمع درآمدها بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال، حسابرس ممکن است پنج درصد سود قبل از مالیات ناشی از عملیات در حال تداوم را برای یک شرکت تولیدی مناسب بداند در حالیکه ممکن است یک درصد جمع درآمدها یا جمع هزینهها را برای یک واحد غیرانتفاعی مناسب تشخیص دهد. با این وجود، با توجه به شرایط موجود، ممکن است به کارگیری درصدهای بالاتر یا پایینتر مناسب باشد.
ملاحظات خاص واحدهای تجاری کوچک
تـ۸. در شرایطی که سود قبل از مالیات ناشی از عملیات در حال تداوم یک واحد تجاری همواره با سود حقیقی آن تفاوت داشته باشد (به عنوان مثال، در مواردی که یک مدیرـ مالک، بخش عمدهای از سود قبل از مالیات را به صورت حقوق و مزایا برداشت نماید) معیار دیگری (مانند سود قبل از حقوق و مزایا و مالیات) میتواند مناسبتر باشد.
ملاحظات خاص واحدهای بخش عمومی
تـ۹. در حسابرسی واحدهای بخش عمومی، جمع هزینهها یا خالص هزینهها (هزینهها منهای درآمدها یا مخارج منهای دریافتی ها) ممکن است معیار مناسبی برای ارزیابی فعالیت های یک برنامه باشد. در مواردی که واحد بخش عمومی مسئولیت حفاظت از دارایی های عمومی را بر عهده دارد، ممکن است دارایی ها معیار مناسبی برای تعیین سطح اهمیت باشد.
سطح یا سطوح اهمیت برای گروه معاملات، مانده حساب ها یا موارد افشای خاص (رک: بند ۹)
تـ۱۰. در برخی موارد ممکن است گروه های معاملات، مانده حساب ها یا موارد افشای خاصی وجود داشته باشد که انتظار رود تحریف های کم تر از سطح اهمیت برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد در آنها، بر تصمیمات استفادهکنندگان صورت های مالی مؤثر باشد. عواملی که میتواند به تشخیص این موارد کمک کند به شرح زیر است:
• قوانین، مقررات یا چارچوب گزارشگری مالی موثر بر انتظارات استفادهکنندگان در زمینه اندازهگیری یا افشای اقلام خاص (به عنوان مثال، معاملات با اشخاص وابسته، و حقوق و مزایای مدیران اجرایی و ارکان راهبری واحد تجاری).
• موارد افشای اصلی با توجه به صنعتی که واحد تجاری در آن فعالیت میکند (مانند هزینههای تحقیق و توسعه در یک شرکت دارویی).
• اینکه آیا به جنبههای خاصی از فعالیت واحد تجاری که به طور جداگانه در صورت های مالی افشا شده است توجه خاصی میشود یا خیر (مانند یک واحد تجاری تازه تحصیل شده).
تـ۱۱. حسابرس به منظور ارزیابی وجود گروه های معاملات، مانده حساب ها یا موارد افشای واجد خصوصیات بند تـ۱۰، با توجه به شرایط خاص واحد تجاری ممکن است کسب اطلاع از دیدگاه ها و انتظارات ارکان راهبری و مدیریت واحد تجاری را مفید تشخیص دهد.
اهمیت در اجرا (رک: بند ۱۰)
تـ۱۲. برنامهریزی حسابرسی صرفاً با هدف کشف تحریف هایی که به تنهایی بااهمیت هستند، به منزله نادیده گرفتن این واقعیت است که مجموع تحریف های به تنهایی بیاهمیت، ممکن است منجربه تحریف بااهمیت صورت های مالی شود و علاوه بر آن حاشیه اطمینانی برای تحریف های احتمالی کشف نشده در نظر گرفته نمیشود. اهمیت در اجرا (که طبق تعریف می تواند یک یا چند مبلغ باشد) بدین منظور تعیین میشود که احتمال فزونی مجموع تحریف های کشف نشده و اصلاح نشده در صورت های مالی نسبت به سطح اهمیت برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد را به سطح پایین و مناسبی کاهش دهد. به همین ترتیب، اهمیت در اجرا در رابطه با سطح اهمیت تعیین شده برای گروه های معاملات، مانده حساب ها یا موارد افشای خاص بدین منظور تعیین میشود که احتمال فزونی مجموع تحریف های کشف نشده و اصلاح نشده در آنها نسبت به سطح اهمیت تعیین شده برای آن گروه معاملات، مانده حساب ها یا موارد افشای خاص به سطح پایین و مناسبی کاهش یابد. تعیین اهمیت در اجرا یک محاسبه مکانیکی ساده نیست و مستلزم اعمال قضاوت حرفهای است. اهمیت در اجرا تحت تأثیر شناخت حسابرس از واحد تجاری (که طی اجرای روش های ارزیابی خطر بهروز میشود) و ماهیت و میزان تحریف های شناسایی شده در حسابرسیهای قبلی و در نتیجه انتظارات حسابرس در رابطه با تحریف های موجود در دوره جاری، قرار میگیرد.
تجدید نظر در سطح اهمیت با پیشرفت کار حسابرسی (رک: بند ۱۱)
تـ۱۳. سطح اهمیت برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد (و در صورت لزوم، سطح یا سطوح اهمیت برای گروه های معاملات، مانده حساب ها یا موارد افشای خاص) ممکن است به دلیل تغییر در شرایط،که در جریان حسابرسی اتفاق میافتد (برای مثال، تصمیم به توقف بخش عمدهای از فعالیت واحد تجاری)، کسب اطلاعات جدید و یا تغییر در شناخت حسابرس از واحد تجاری و عملیات آن که خود در نتیجه اجرای روش های حسابرسی حاصل شده است، نیاز به تجدید نظر داشته باشد. به عنوان مثال، اگر با پیشرفت کار حسابرسی انتظار رود نتایج مالی واقعی با نتایج مالی پیشبینی شده برای پایان دوره (که در ابتدا برای تعیین سطح اهمیت برای صورت های مالی به عنوان یک مجموعه واحد، مورد استفاده قرار گرفته است) تفاوت قابل ملاحظهای داشته باشد، لازم است حسابرس در سطح اهمیت تجدید نظر نماید.
اطلاعات این نوشته
شما میتوانید در صورت تمایل این پست را در شبکه های اجتماعی خود بازنشر دهید .